شعله
آه ای طلای سیاه - آه ای عمر تباه
آه ای سایه ی ماه - آه ای حکم گناه
آه ای رفعت خون - آه ای ماه جنون
آه از سینه برون - آه رنج تو کنون
باز شادی دروغ - باز رویای « فروغ »
آه بد نامی ما - آه رویای جنون
آه
سرهای پر از گوگرد
افکار پر از آتش
اعضا و تن چوبی - بهر تو چه میجویی
بهر تو که محبوبی - بهر تو که مطلوبی
خسته ، پر از اندیشه - اندیشه آزادی
آزادی اندیشه - آزادیه درشیشه
یک مشت به سر ، ریشه
خشکاندن صد ریشه
اما تو نمیمانی - یک شعله طوفانی
یک شعله بی اتمام - یک شعله که او مادام
در فکر تو میجوشد - از جان تو مینوشد
ما از خود آن هاییم
شاید خود آن هاییم
روزی که خطا باشد - آن روز ، خدا باشد
اندیشه ما باشد - فردای شما باشد
آری تو توانی گفت
آری تو توانی یافت
رازی که در آن ، آن ها - نندیشند بر جان ها
ما از خود آن هاییم
با آنچکه تنهاییم
« شاید خود آن هاییم»...