وبلاگ شعر عارف

اشعار نو و کلاسیک «سید عارف مرتضوی»

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۵ مطلب با موضوع «شعر نو» ثبت شده است

آه ای طلای سیاه - آه ای عمر تباه

آه ای سایه ی ماه - آه ای حکم گناه

آه ای رفعت خون - آه ای ماه جنون

آه از سینه برون - آه رنج تو کنون

باز شادی دروغ - باز رویای « فروغ »

آه بد نامی ما - آه رویای جنون

آه

سرهای پر از گوگرد

افکار پر از آتش

اعضا و تن چوبی - بهر تو چه میجویی

بهر تو که محبوبی - بهر تو که مطلوبی

خسته ، پر از اندیشه - اندیشه آزادی

آزادی اندیشه - آزادیه درشیشه

یک مشت به سر ، ریشه 

خشکاندن صد ریشه

اما تو نمیمانی - یک شعله طوفانی

یک شعله بی اتمام - یک شعله که او مادام

در فکر تو میجوشد - از جان تو مینوشد

ما از خود آن هاییم

شاید خود آن هاییم

روزی که خطا باشد - آن روز ، خدا باشد

اندیشه ما باشد - فردای شما باشد

آری تو توانی گفت

آری تو توانی یافت

رازی که در آن ، آن ها - نندیشند بر جان ها

ما از خود آن هاییم

با آنچکه تنهاییم

« شاید خود آن هاییم»...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۸ ، ۱۴:۰۴
سید عارف مرتضوی

چشم هایت

این تیر و کمان غم

آمیخته از ستم

رویای پر ز حیف

عشقی پر از خیانت و بیداد

درد زخم

مانند چشم های کسی که به زخم زبان

پیوسته اخم

میکند و مینشاندم

بر روی صندلی فکر راستین

بر سبزه های چمن های سرزمین

خسته

دلی پر از آشیانه ها

هر یک به آه بند و به کاه گیر

رویای عاشقانه ای از جنس خون

خطیر

رویای خواب پر از درد بی ضرر

مانند یک سفر

از سنگ ریزه ها

تا جلبک و ماهی سیاه و شاپرک

مرداب من!

ای برکه ی بزرگ!

نیلوفر !

ای گل در خواب های من!

ای پرسش تمام جواب های من!

آغوش تو شبیه هوای بهاری است

می باری و تمام نمیشود

هرگز 

صفای تو..

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۸ ، ۱۸:۱۱
سید عارف مرتضوی

دو کبوتر کنار یکدیگر

یکی از آن ها

نفس نمیکشد دیگر

به کدام سنگ زمین گیر شده؟

به کدام دست؟

به کدام سنگ؟

هرگز از سنگ و تفنگ خالی نیست

بالهایش

آنکه در رویایش

هدفش آزادیست...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۸ ، ۱۸:۳۴
سید عارف مرتضوی

و اگر روزی ابر

جای آب 

از خودش آجر بارد

باز هم

جای دگر

یک بنا میسازند

آن کسانی

که به باران

ایمان دارند

شاید آجرها هم

بوی باران دارند...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۱۱
سید عارف مرتضوی

آسمان ، اَبرش رفت

پیرمردی تنها

بر پلِ دشمن ها

به فراموشی رفت

و به خاموشی رفت

و کسی بود آیا

رو به روی باد

قَد راست کند؟

-آری ، بود !

اما 

کرد؟؟

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۸ ، ۰۰:۰۴
سید عارف مرتضوی